سهراب ؟
تو خود گفتی که چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
سهراب؟!
چشم هایم را شستم
واژه هایم خود باران شد
چتر خود را بسته ، زیرباران رفتم
فکر را ، خاطره را زیر باران بردم
جور دیگر دیدم
منتها می دانی؟
سهراب می دانی؟
واژه هایم
فکرم
خاطراتم ، همه خاکستر شد
گل نیلوفر من خشکید
سوختم
استخوانم ترکید
سهراب؟!!
حرف هایم همه مجنون
حوضچه ی زندگی ام ، در فراسوی زمان است
سهراب؟!!
زیر باران کسی هم بازی من نیست
شاعر: روح اله دهنوی
جهت ورود به دفتر شعر روح اله دهنوی اینجا کلیک کنید