loading...
روستای دهنو سلیم آباد بخش ششتمد
آلبوم تصاویر
آلبوم تصاوير

تصاوير خود را براي ما ارسال کنيد تا در البوم سايت قرار دهيم r.dehnavi82@yahoo.com               

پوشش و اسرار حجاب

روح اله دهنوی بازدید : 802 دوشنبه 19 تیر 1391 نظرات (1)

يكى از امتيازات انسان، در مقايسه با موجودات ديگر، تهيه پوشش مناسب براى اندام خويش است. بر اين اساس، لباس پوشيدن يكى از شؤون و ويژگى هاى انسان است. لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و يارى دادن وى در حفظ عفت و شرم، در آراستگى و زيبايى آدمى نيز نقشى مهم ايفا مى كند و مى توان آن را نشان دهنده گرايش اعتقادى فرد و تعلق وى به فرهنگى خاص دانست. قرآن كريم ضمن نعمت و هديه خداوند خواندن لباس به كاركردهاى مختلف آن اشاره

مى كند و مى فرمايد: «اى فرزندان آدم، براى شما لباسى فرو فرستاديم كه اندام شما را مى پوشاند و مايه زينت شما است و لباس تقوا بهتر است. اين از آيات خداوند است. باشد كه متذكر شده پند گيريد.» (1)

در اين راستا، پوشش اعضاى جنسى به دلايل گوناگون از اهميت بيش ترى برخوردار است. برابر متقن ترين كتاب آسمانى، قرآن و ديگر كتب مقدس، تاريخ رويكرد آدميان به پوشش از نخستين انسان ها يعنى حضرت آدم و حوا آغاز مى شود. در قرآن كريم آمده است: «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة؛ و آنگاه كه آدم و حوا از آن درخت ممنوع چشيدند، پوشش خود را از دست دادند [عورتشان آشكار گرديد] و به سرعت با برگ درختان بهشتى خود را پوشاندند.» (2)

در كتاب مقدس نيز مى خوانيم: «چون زن ديد كه آن درخت براى خوراك نيكو است و به نظر خوش نما و درختى دلپذير، دانش افزا. پس از ميوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوى ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند. پس برگ هاى انجير به هم دوخته، سترها براى خويشتن ساختند.... و خداوند، رخت ها براى آدم و زنش از پوست بساخت و ايشان را پوشانيد. (3)

بر اساس پژوهش ها، از آغاز پيدايش انسان، هر يك از زن و مرد كوشيده است تا پوشش مناسب خود را تهيه كند. آدمى نخست با برگ درختان، سپس با پوست حيوانات و بعدها با دست بافت هاى خود، خويش را پوشاند. (4) تمام كسانى كه زندگى بشر و تحولات آن را ارزيابى كرده اند. بر اين تلاش تاكيد ورزيده اند؛ براى نمونه دكتر شيبانى در كتاب «تاريخ تمدن »، با اشاره به اين كه تمدن سومرى ها از نخستين تمدن هاى بشرى است، مى نويسد: «نخستين دسته اى از نژاد انسان كه در اين نواحى متمركز شدند و نخستين شهر حقيقى را بنا نهادند، سومرى ها بودند؛ و چون سرزمين آن ها بى اندازه حاصلخيز بود، در سال دو مرتبه محصول برداشت مى نمودند و به گله دارى و پرورش دام مى پرداختند و از الاغ و گوسفند و بز و گاو نر استفاده مى كردند. از پشم و كرك بز پارچه تهيه مى نمودند و از پارچه هاى كتانى كه به آن نام گاد، (gud) مى دادند، البسه (انواع لباس) درست مى كردند.» (5)

خوشبختانه با پيشرفت صنعت و دست يافتن به منابع و ابزار جديد، پوشش نيز از تغييرات تكاملى بهره مند گرديد و انسان به پوشاك مناسب تر دست يافت. نكته قابل توجه آن است كه اگر چه حيات آدميان از همان آغاز با «پوشش » پيوند خورده است، به دليل وجود نوعى احساس حياى طبيعى در جنس ماده، زنان در طول تاريخ در امر پوشش تلاش و جديت بيش تر از خود نشان داده اند. (6) دانشمندان، در مورد علت اشتياق و جديت بيش تر زنان، نظرهاى گوناگون ارائه داده اند؛ بسيارى ريشه اشتياق بيش تر زنان به پوشش را طبيعت آنان دانسته اند. دكتر فخرى، دانشمند فيزيولوژيست مصرى، در اين باره مى نويسد: نوعى احساس حيا در حيوانات وجود دارد؛ زيرا ميل به اختلاط جنسى در حيوانات به صورت ادوارى است؛ يعنى در مقاطع خاصى از زمان چنين ميلى وجود دارد و در مقاطع ديگر زمانى تمايلى به آميزش جنسى در آنان به چشم نمى خورد. در چنين مواقعى، آنان نوعى احساس حياى تناسلى دارند. بنابراين، ممكن است بگوييم اصل و مبدا احساس حيا، همان احساس طبيعى جنس ماده در مورد حيا است و به همين جهت، مى بينيم نوع احساس حيا در زنان از مردان قوى تر است. (7) ويل دورانت نيز مى گويد: «شرمگينى، خاص نوع انسان نيست و شباهت آشكارى دارد به كراهت حيوان ماده از جفت شدن در غير فصل جفت جويى يا خارج از حد معتاد آن. مسلما ريشه شرمگينى نيز از همين جا است.» (8)

در مقابل، ويليام جيمز، روان شناس معروف، حيا را امرى اكتسابى مى داند و مى نويسد: «زنان دريافتند كه دست و دلبازى مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند....» يكى از محققان سبب گرايش زنان به حيا را چنين توضيح داده است: «خوددارى از انبساط و امساك در بذل و بخشش، بهترين سلاح براى شكار مردان است... مرد جوان به دنبال چشمان پر از حيا است و بى آن كه بداند، حس مى كند كه اين خوددارى ظريفانه از يك لطف و دقت عالى خبر مى دهد.» (9) شوپنهاور نيز حياى زن را رهاورد پيمان پنهانى زنان براى افزايش ارزش و جذابيت خود و وادار ساختن مرد به جست و جو مى داند. (10)

طبق اين ديدگاه، حيا امرى غريزى نيست؛ به نوعى در نهاد زنان ريشه دارد و از سرشت خاص آنان بر مى خيزد.

به هر حال، به گواهى متون تاريخى، در ميان اكثر قريب به اتفاق ملتها و كشورهاى جهان حجاب زنان معمول بوده است. مؤرخان، به ندرت از اقوامى بدوى كه زنانشان داراى حجاب مناسب نبوده يا برهنه در اجتماع ظاهر مى شدند، نام مى برند. تعداد اين اقوام آن قدر اندك است كه در مقام مقايسه قابل ذكر نيستند. (11) از اين رو، مى توان نتيجه گرفت: در اقوام بدوى و غيرمتمدنى كه زنانشان حجاب مناسب نداشتند، وجود برخى موانع، سبب جلوگيرى از بروز استعدادهاى طبيعى و فطرى زنان شده يا عواملى ناشناخته انحراف آنان از مسير فطرت را رقم زده است.

حجاب زنان در طول تاريخ، فراز و نشيب هاى بسيار ديده و در سايه فرهنگ ها و سليقه هاى حاكمان و متنفذان مذهبى تشديد يا تخفيف پذيرفته، ولى هماره تداوم يافته و هيچ گاه به طور كامل از ميان نرفته است. بسيارى از مؤرخان به گستردگى دامنه حجاب و رواج آن در بين زنان اشاره كرده اند. فريد وجدى با تصريح به قدمت حجاب، با استناد به دايرة المعارف لاروس، گزارشى مفصل از پوشاندن صورت و همه اندام ها توسط زنان يونانى و فنيقى ارائه مى دهد و از رواج حجاب در ميان زنان اسبرطا، سيبرى، آسياى صغير، فارس و عرب سخن مى گويد. (12)

ويل دورانت زنان بريتانياى جديد و جزيره برنئو را داراى حجاب كامل خوانده است. (13) راسل كيفيت حجاب در عصر ملكه ويكتوريا را شديد مى شمارد. (14) و مهدى قلى هدايت از رواج حجاب در چين سخن مى گويد. (15)

بدون آن كه تحت تاثير هيچ آموزه، فرمان يا تذكرى قرار گيرند، به وسيله برگ هاى درختان بهشتى به سرعت خود را پوشاندند - راز رويكرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانسته اند؛ زيرا اولا، نخستين انسان ها به طور فطرى به پوشش روى آورده اند. ثانيا، گزارش هاى موجود به خوبى اثبات مى كند كه حجاب زن در نقاط مختلف جهان به طور كامل رعايت مى شده و در بعضى از موارد با شدت و سختى همراه بوده است. ثالثا، اگر اكنون نيز به لباس ملى كشورهاى جهان بنگريم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبى در مى يابيم. آقاى «براون واشنايدر» در كتابى به نام «پوشاك اقوام مختلف » تصوير لباس هاى ملى و رايج كشورهاى مختلف جهان از عهد باستان تا قرن بيستم را به تفصيل ارائه كرده است. نگاهى كوتاه به اين كتاب نشان مى دهد يهوديان، مسيحيان، اعراب، يونانيان، اهالى رم، آلمان، خاور نزديك و... حجاب را به طور كامل رعايت مى كردند و اكثرا سر خويش را نيز مى پوشاندند. برابر تصاوير اين كتاب، كاهش تدريجى حجاب زنان از نيمه دوم قرن هيجدهم در اروپا آغاز شد؛ ولى حتى تا اواخر قرن نوزدهم، اروپاييان همچنان لباس بلند مى پوشيدند و سر را نيز مى پوشاندند. (16)

متداول بودن حجاب در ميان ملل مختلف كه عقيده، مذهب و شرايط جغرافيايى متفاوت داشتند، نيز نشان دهنده تمايل فطرى زنان به حجاب دانسته شده است. بسيارى از جامعه شناسان حجاب زن را مقتضاى طبيعى جامعه بشرى معرفى كرده اند. مونتسكيو مى نويسد: «قوانين طبيعت حكم مى كند زن خوددار باشد؛ زيرا مرد با تهور آفريده شده است و زن نيروى خوددارى بيش ترى دارد. بنابراين، تضاد بين آن ها را مى توان با حجاب از بين برد و بر اساس همين اصل، تمام ملل جهان معتقدند كه زنان بايد حيا و حجاب داشته باشند.» (17)

در نظر منتسكيو، از دست رفتن عفت زنان به قدرى نواقص و معايب پديد مى آورد و روح مردم را فاسد مى كند كه اگر كشورى بدان دچار گردد، در بدبختى هاى فراوان فرو مى رود. به خصوص در حكومت دموكراسى از دست رفتن عفت سبب بزرگ ترين بدبختى ها و مفاسد مى شود و اساس حكومت را از بين مى برد. بدين جهت، «در جمهورى نه تنها اخلاق فاسد بلكه تظاهر به فساد اخلاق و سبكى را نيز منع كرده اند؛ چه آن كه عشوه گرى و طنازى كه از بيكارى زن ها توليد مى شود، نتيجه اش آن است كه قبل از آن كه خود زن ها را فاسد كند، ديگران را فاسد مى نمايد.» (18)

با عنايت به تمايل فطرى زن و نقش حياتى پوشش زنان در كنترل و هدايت غرائز شهوانى در مسير صحيح و جلوگيرى از فساد و تباهى جامعه، پيامبران الاهى، هماهنگ با فطرت انسانى زنان، آنان را به حجاب فراخواندند و بدين وسيله اشتياق درونى شان را با قوانين تشريعى استحكام بخشيدند. (19)

آرى، پروردگار جهانيان از يك سو گرايش به پوشش را در نهاد زنان به وديعت گذارد؛ از سوى ديگر، پوشاك را در لابه لاى نعمت هاى بيكرانش به بشر ارزانى داشت؛ و از سوى سوم «حجاب » را بر زنان واجب ساخت تا گوهر هستى «زن » در صدف پوشش صيانت گردد و جامعه از فرو افتادن به گرداب فساد و تباهى نجات يابد. قرآن كريم برهنگى و كنارگذاشتن لباس را دام شيطان معرفى مى كند و انسان ها را از فروافتادن در چنين دامى بر حذر مى دارد: «اى فرزندان آدم، مبادا شيطان شما را بفريبد آنچنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباسشان را از تنشان بيرون آورد تا عورتشان را به آن ها بنماياند. همانا شيطان و گروه وابسته به او، شما را از جايى [يا به گونه اى] مى بينند كه شما آن ها را نمى بينيد. ما شياطين را اوليا و دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى آورند.» (20)

از نظر تاريخى، شكل نوين بى حجابى از قرن نوزدهم آغاز شد. پس از رنسانس و انقلاب علمى صنعتى، به ويژه پس از جنگ جهانى دوم، به تدريج زمينه لازم در اروپا فراهم گرديد و با وقوع نهضت به اصطلاح آزادى زنان! كنار گذاشتن حجاب مورد تشويق و تكريم قرار گرفت؛ به گفته ويل دورانت، فيلسوف تمدن نگار غرب، كارخانه داران بزرگ براى استفاده از نيروى كار ارزان قيمت زنان و حضور آنان در محيط كار، تبليغات وسيعى را آغاز كردند و زنان نيز كه از حقيقت امر ناآگاه بودند، براى دست يافتن به حقوق از دست رفته خويش تلاش فراوان كرده، موجى جديد به وجود آوردند كه «نهضت زنان براى آزادى » ناميده شد و در باره ضرورت آن تبليغات وسيعى در مطبوعات انجام گرفت. (21) دامنه اين اقدامات كم كم كشورهاى اسلامى را نيز فرا گرفت. نخستين كشور اسلامى كه به صورت رسمى به كشف حجاب بانوان روى آورد، افغانستان بود. دومين كشور تركيه بود كه پس از سقوط دولت عثمانى، در سال 1313 منع حجاب در آن رسميت يافت. در ايران نيز رضاخان، در هفدهم دى ماه 1314، به صورت رسمى كشف حجاب را اجرا كرد.

 

 

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته اند. کتاب تاریخ تمدن در این باره می گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می گفت و درددل می کرد؛ یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه سخن  می گفت همسایگان می شنیدند؛ شوهرش حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده اند؟ نظر دوم منطقی تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می دیدند؛ اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند؛ مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:


۱) آرامش روانی:
وقتی بین زن و مرد حریم نباشد؛ میل و غریزه ای که در طرفین است افزایش می یابد. غریزه جنسی به گونه ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود؛ سرکش تر می شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می گردد؛ به همین علت مردانی که زنان متعدد می گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی شود؛ بلکه شعله ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم؛ پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.
۲) پایداری خانواده:
اگر حجاب با کیفیت خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد؛ عشق و محبت خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد؛ زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
۳) استواری جامعه:
اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند؛ چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند؛ نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می شوند. در این جاست که می بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد؛ مراجعان بدون چشم چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد؛ مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند؛ زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می کنند سر صحبت را با وی باز کنند.
۴) حفظ ارزش و مقام زن:
چون مردان خود را نسبت به زنان نیازمند می بینند؛ اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی توان به آن دست یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف تر باشد؛ ارزش و احترامش بهتر محفوظمی ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده اند؟ باید از رسانه های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می کنند و قصد دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می روند؛ لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند؛ کسی به آنها توجه نمی کند. آیا این اسارت است یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود؛ آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی حجاب را آزاد می دانید؟ آیا غیر از این است که می خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی حجاب می تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است؛ با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت خود را ادامه می دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است؛ سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند؛ موجب حرص بیشتر مردان می شوند. برتراند راسل یکی از مادی گرایان در این زمینه می گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود؛ مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند؛ رغبت مردان به مرور زمان نسبت به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف تر می شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله ورتر می شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی توجه شود؛ دوباره به عکس دیگری علاقه مند می شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می کند. به همین علت است که می بینیم بی بند و باری در غرب ادامه پیدا می کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می پردازیم. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: ۱- آلی ۲- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم؛ به او نگاه می کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم »، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده اند. «ذلک ازکی لهم »، این حفظ برای ایشان پاکیزه تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می کنند آگاه است ».
خداوند در ادامه می فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست؛ در عمل می بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است:
۱) زینت آشکار
۲) زینت مخفی (در تفسیر مجمع البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه هایشان را بر سینه هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربهٔ »، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است:
۱) مخصوص کنیزان است
۲) مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.

آئین حجاب در اسلام

بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه، یکی از ضروریات دین اسلام است. قرآن کریم می‏فرماید: «و به بانوان باایمان بگو چشم‏های خود را فروپوشند و عورت‏های خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت‏های خود را، جز آن مقداری که ظاهر است، آشکار نسازند و روسری‏های خودرا بر سینه خود افکنند و زینت‏های خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم‏کیششان، کنیزانشان و مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند و کودکانی که از امور جنسی بی‏اطلاعند و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت‏های پنهانشان آشکار شود و همگی به سوی خداوند توبه کنید ای مؤمنان؛ باشد که رستگار شوید».۴۶ افزون بر آن، در آیات دیگر، پوشیدگی کامل اندام،۴۷ نیک و شایسته، با وقار و بدور از تحریک سخن گفتن و دوری از آرایش‏های جاهلیت نخستین،۴۸ توصیه شده است. در روایات نیز پوشیدن جامه بدن‏نما و نازک نزد نامحرم‏۴۹، آرایش و استعمال عطر در خارج از خانه‏۵۰، اختلاط فساد برانگیز زن و مرد۵۱، دست دادن و مصافحه با نامحرم‏۵۲و تشبه به جنس مخالف ۵۳ منع شده است و مردان با غیرت،۵۴ به هدایت و کنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم‏۵۵ و دوری از چشم‏چرانی توصیه شده‏اند. پس معلوم شد که تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته، در این است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعدیل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل‏انگاری مضرّ یا سخت‏گیری بی‏مورد به جامعه بشری ارزانی داشته است. حجاب اسلامی همچون حجاب مورد توصیه پاپ‏ها، به معنای حبس زن در خانه یا پرده‏نشینی و دوری از شرکت در مسایل اجتماعی نیست؛ بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خویش را بپوشاند و به جلوه‏گری و خودنمایی نپردازد تا در جامعه، غریزه آتشین جنسی تحریک نگردد؛ بلکه در محیط خانواده، این غریزه به صورت صحیح ارضا گردد.

 

پى نوشت:

1. اعراف (7): آيه 27.

2. اعراف (7): آيه 22.

3. تورات، سفر پيدايش، باب 3، آيات 6- 8 و 20 و 21.

4. ويل دورانت در صفحه 155 نخستين جلد تاريخ تمدن درباره پوشاك انسان و تاريخ صنعت بافندگى مى نويسد: از آن وقت كه انسان توانست سنجاق و سوزن را بسازد، به بافندگى پرداخت؛ و نيز      مى توان گفت كه، از وقتى كه انسان بافندگى را آغاز كرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت؛ چون انسان تنها به اين خشنود نبود كه با پوست حيوانات خود را بپوشاند. با پشم گوسفند و الياف گياهان لباس هايى را براى خود تهيه كرد و همين لباس ساده است كه جامه رد هندى و شنل يونانى و لنگ مصرى قديم و ساير اقسام گوناگون و جذاب لباس انسان را در عهدهاى مختلف تشكيل داده است. در اين هنگام است كه بافندگى از مهم ترين هنرهاى مخصوص زن گرديده است. دوك ها و ماسوره هايى كه در ميان عصر جديد به دست آمده، به خوبى نشان مى دهد كه صنعت عظيم بافندگى ريشه دورى دارد.

5. تاريخ تمدن، نظام الدين مجير شيبانى، ص 43.

6. المراة و فلسفة التناسليات، فخرى، ص 278، لذات فلسفه، ويل دورانت، ص 129.

7. المراة و فلسفة التناسليات، فخرى، ص 278 و 280 و 289.

8. لذات فلسفه، ويل دورانت، ترجمه عباس زرياب، ص 129.

9. همان، ص 129.

10. حسينى نجفى، ص 116.

11. النادر كالمعدوم؛ موارد كمياب همانند ناياب است.

12. دايرة المعارف فريدوجدى، ج 3، ص 336.

13. تاريخ تمدن، ج 1، ص 72.

14. زناشويى و اخلاق، ص 134.

15. خاطرات و خطرات، مهدى قلى هدايت، ص 405.

16. ر. ك. پوشاك اقوام مختلف، ترجمه يوسف كيوان شكوهى.

17. زن در آيينه تاريخ، على اكبر علويقى، ص 115.

18. روح القوانين، منتسكيو، ترجمه على اكبر مهتدى، ص 325.

19. براى تفصيل بيش تر به حجاب در اديان الاهى از نگارنده مراجعه مى شود.

20. اعراف (7): 27.

21. لذات فلسفه، ص 151.

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط کیمیا در تاریخ 1391/11/20 و 18:21 دقیقه ارسال شده است

بسیار عالی بود.متشکرم.شکلکشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
باسلام دراین وبلاگ سعی شده فعالیت های کانون فرهنگی و هنری اباصالح (عج) و همچنین گوشه ای از اخبار و رویدادهای روستای دهنو سلیم آباد از بخش ششتمد را به اطلاع شمابرسانیم ، .لطفاً نظرات سازنده ی خودرا برای ما ارسال نمایید . با تشکر مدیر سایت - دهنوی 09157069539
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • مطالب سایت
    مطالب پر بازدید مطالب جدید مطالب تصادفی
    سامانه پیام کوتاه روستای هنو

    چنانچه شماره همراه شما در سامانه پیامکی روستای دهنو ثبت نشده جهت ثبت آن و دریافت اخبار  و اطلاعیه های پیرامون روستای دهنو نام و نام خانوادگی خود را از طریق تلفن همراه خود به شماره زیر ارسال کنید

    50002210002073

    آمار سایت
  • کل مطالب : 108
  • کل نظرات : 44
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 59
  • آی پی امروز : 53
  • آی پی دیروز : 54
  • بازدید امروز : 232
  • باردید دیروز : 293
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 525
  • بازدید ماه : 637
  • بازدید سال : 30,585
  • بازدید کلی : 601,998