عیار عشق
ای آنکه هر چه خواستم ، دادی و آنچه خواهم ، خواهی داد
هستی ِ من
این بنده حقیر را چه به از تو خواستن
این هستی ام کمال رحمانیت تواست
ای آنکه هر چه کردم ندیدی و آنچه کنم نخواهی دید
دیده ی من
چشمان آلوده را چه به بر خود گریستن
این اشکهای شبانه نشان از عنایت تواست
ای آنکه هر چه خواندم نخواندمت و هر آنچه که خوانم ، نخواهم خواند
کعبه ی من
زبان هرزه را چه به از تو خواندن
این لبیک ها نشان از کرامت تواست
ای آنکه هر چه عشق ورزیدم ، نورزیدمت و هر آنچه عشق ورزم ، ورزیده ی تواست
لیلای من
قلب عقیق را چه به احساس عاشقی
این ظرف های شکسته عیاری ز عشق تو است
شاعر : روح اله دهنوی